بــــــــــــــوقـ! ممنوع...

بــــــــــــــوقـ! ممنوع...
آخرین نظرات
نویسندگان

بـــوق تو آستین پرورش می دیم مــــا!

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۵۶ ق.ظ

السلام علیک یا اهل النـِت :دی

 

عاقا حال و حوصله ندارم :| هیچ کس هم واسه من حال و حوصله نداره، کلاً شدم دسته بیل وسط قبرستون... :|

 

نمی دونم چرا، ولی اکثر دوستای نزدیک من از خودم بزرگ ترن... نمی تونن درک کنن یا اصلاً اون قدر مشغله دارن که مشغله های من براشون جزو مشغله ها حساب نمی شه... رفقای هم سن و سال هم که فکر می کنن من رئیس قبیله ـم! :| گوش نمی دن، فقط تأیید می کنن. :|

 

واقعاً دل ـم می خواد یکی مث آدم باهام رفتار کنه! نمی گم الآن این جوری نیست، ولی یا خیلی تحویل ـم می گیرن، یا همچینی می زنن که نفهم ـم از کجا خوردم؛ والا خوبی هم به من نیومده! میام به ملت دل داری بدم، بدتر می ر*** تو حال ـم. نشد یه بار بشینم پای درد و دلای کسی و طرف تا ثابت نکنه از خودم بدبخت تره، ول ـم نکنه. :|

 

حالا اینو می شه تحمل کرد، ولی این که این همه نگران ملت ـم و خودشون منو پشـم هم حساب نمی کنن، واقعاً زور داره! نداره؟!

 

عموماً کسی تا کاری نداشته باشه هم نه زنگی می زنه، نه پی امی می ده، نه اس می ده، نه سلام می کنه... :| کلاً شدم آچار فرانسه ی ملت :|

 

تنکس :-"

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۲۶
...!

نظرات  (۸)

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۲۸ the great erfan عرفان حایری
پس خدا منو برات رسوند : دی
پاسخ:
ها موافقم :دی
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۱۶ نیما کهندانی
که اینجایی.
:-D

ما که دوستت داریم...

مختصر و مفید!
پاسخ:
شما که اصن تو کار نابود کردن منی کلاً. :D:D

خعلی خعلی ممنون و اینا :دی دوستای خوب کم پیدا می‌شن.
۱۸ آذر ۹۲ ، ۲۳:۵۷ روزالی پیرسون
آه....

حق مطلب رو ادا کردی نرگس جان گاهی وقتا آدم این جوری می شه آی هز و جز می زنه! ولی بعدش می گه ما که این همه از دنیا خوردیم این یکی هم روش به جهنم!

برای همین یه جورایی باس خیلی به خودت فشار نیاری و سخت نگیری، مگر نه ... 

در کل بخند به روی دنیا تا دنیا به روت بخنده....



با تشکر
پاسخ:
کاملاً موافقم. :دی
۱۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۳۹ رهگذر - مهم نیست کیستم!
سلام! ... این دااغ دل منه ... من هم همینجوریمو همینجوری باهام رفتار میشه.... و می دونی راستشو بخوای گاهی از درد تنهایی که وجودمو گرفته دوست دارم همون آچار فرانسه هه باشم همچنان! 

ممنون بابت وبلاگ خوبت! به امید آپدیت های روزافزون! :)
اما یه چیزی این روزا آروم ترم می کنه..اونم ای جمله کوتاهه: "حسبی الله" = "خدا برایم کافیست" 
اما دردناک میشه برام وقتی می بینم هرچی دارم بزرگتر می شم کابل ارتباطیم با اون بالایی نازک تر میشه و البته بعضی وقت ها هم درست میشه... نمی دونم.... 
قرار بود برم... خیله خب خداحافظ!
پاسخ:
ممنون از شما. :)

آدم کافیه اراده داشته باشه؛ اون کابل ارتباطی می‌شه اتوبان تهران- مشهد. :دی
۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۲۸ ترانه جاودان
 بهتره حتی یه کاری کنی کسی آنچنان نخواد بهت نزدیک بشه که بخواد دلت بشکنه! این چیزی هست که از وقتی پیاده کردم، خیلی آرامش بهتری دارم. زیادن آدمایی که وقتی فقط نیازی دارن، یادشون می افته یکی هست که مثلاً دوسته و بر حسب دوستی هم باید کمک کنه! برای همین نباس اصن چنین اجازه ای داد. بقیه می تونن رابطه ی عادی داشته باشن و سه- چار تا دوست، کافیه. حتی یکی هم کافیه!
پاسخ:
دقیقاً همون کاری ـه که کردم... با این‌که آدم تنهاتر می‌شه؛ ولی خب می‌ارزه! :دی

منا جان؛ خیلی خیلی ممنون که نظر دادی :-"

هـــــــــــــــــــــــــــــــــی!

نشد نرگس یه چیزی بگه حق نباشه!

بند اخر رو که خیلی خودم پاش می سوزم! هی  وظع جوونای ای مملکت خعلی خرابه! یکی از یکی بد تر!
پاسخ:
درمورد خط دوم، ممنون :hammer:

حرف خوبی زدی :-" اصن همه داغـــون! :دی
۲۸ تیر ۹۲ ، ۰۱:۳۹ دانیال وهابلی
می دونم چی میگی! خیلی بده، برای منم شده، اون موقعست که می خوام بقیه رو خفه کنم. کلاً اینجور آدما، آدم نیستن:D
پاسخ:
گـُل گفتی :دی
۲۸ تیر ۹۲ ، ۰۱:۳۹ دانیال وهابلی
می دونم چی میگی! خیلی بده، برای منم شده، اون موقعست که می خوام بقیه رو خفه کنم. کلاً اینجور آدما، آدم نیستن:D

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی